آیه 140 سوره انعام
<<139 | آیه 140 سوره انعام | 141>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
البته آنان که فرزندان خود را به سفاهت و نادانی کشتند و آنچه را که خدا نصیبشان کرد با افترا به خدا حرام شمردند زیانکارند. اینان سخت گمراه شدند و هدایت نیافتند.
قطعاً کسانی که فرزندان خود را از روی سبک مغزی و جهالت کشته اند، و آنچه را خدا روزی آنان کرده بود بر پایه دروغ بستن به خدا حرام شمرده اند، زیان کردند؛ به راستی که گمراه شدند و هدایت یافته نبودند.
كسانى كه از روى بىخردى و نادانى، فرزندان خود را كشتهاند، و آنچه را خدا روزيشان كرده بود -از راه افترا به خدا- حرام شمردهاند، سخت زيان كردند. آنان به راستى گمراه شده، و هدايت نيافتهاند.
زيان كردند كسانى كه به سفاهت بى هيچ حجتى فرزندان خود را كشتند و به خدا دروغ بستند و آنچه را به ايشان روزى داده بود حرام كردند. اينان گمراه شدهاند و راه هدايت را نيافتهاند.
به یقین آنها که فرزندان خود را از روی جهل و نادانی کشتند، گرفتار خسران شدند؛ (زیرا) آنچه را خدا به آنها روزی داده بود، بر خود تحریم کردند؛ و بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند؛ و (هرگز) هدایت نیافته بودند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
سفها: سفه: حماقت و جهالت. «السفه: ضد الحلم».
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.
شأن نزول:
این آیه درباره قومى از اعراب از طوایف ربیعه و مضر و سایرین نازل شده كه دختران خود را زنده به گور میكردند چنان كه در آیه 137 همین سوره نیز فرموده: «كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثِیرٍ مِنَ الْمُشْرِكِینَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ».
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ «140»
به يقين زيان كردند كسانى كه فرزندان خود را سفيهانه و از روى جهل كشتند، و آنچه را خداوند روزى آنان ساخته بود با افترا بر خدا حرام كردند، آنان گمراه شدند و هدايت يافته نبودند.
نکته ها
ابن عباس از بزرگان صدر اسلام مىگويد: هر كه مىخواهد ميزان جهالت اقوام دوران جاهلى را بداند، همين آيات سورهى انعام كه بيانگر خرافات و اعتقادات بىاساس مشركان است، را بخواند. «1»
جاهلان عرب، به گمان تقرّب به بتها، يا به جهت حفظ آبرو، دختران خود را گاهى قربانى بتها يا زنده به گور مىكردند.
پیام ها
1- جهالت و سفاهت، عامل خسارت است. (خسارتهايى چون: از دست دادن فرزند، عاطفه و نعمتهاى حلال و كسب دوزخ و كيفر الهى). «قَدْ خَسِرَ»
2- خسارت واقعى، فدا شدن انسان در راه باطل است. (چه قربانى بت شدن، چه فداى خيال و غيرت نابجا) «قَدْ خَسِرَ»
3- تحريم نابجاى حلالها، افترا بر خداوند است. «وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً»
4- انجام هر كارى و تحريم هر چيزى، يا دليل شرعى مىخواهد يا عقلى. «بِغَيْرِ عِلْمٍ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ»
5- با خرافات، با شديدترين وجه مقابله وبرخورد كنيم. «قَدْ خَسِرَ، سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ، افْتِراءً، ضَلُّوا، ما كانُوا مُهْتَدِينَ»
«1». تفسير نمونه.
جلد 2 - صفحه 566
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ (140)
بعد از آن بيان خسران كسانى كه قتل اولاد و تحريم حلال مىكردند مىفرمايد:
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ: بتحقيق خاسر و زيانكار شدند آنان كه كشتند اولادان خود را سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ: از روى سفاهت و كم خردى و بدون علم و اطلاع از تبعات گناه عظيم خود، يا بدون علم به اينكه خداوند روزيشان را تفضّل مىفرمايد. وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ: و آنچه خداوند روزى آنان نموده بود، مانند حيواناتى كه در آيات قبل ذكر شد، بر خود حرام كردند. افْتِراءً عَلَى اللَّهِ:
به جهت افترا و دروغ بستن بر خدا. وجوه محتمله در افتراء عليه در اينجا جارى است. قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ: به تحقيق گمراه شدند و نبودند راه يافتگان به طريق حق و جاده صواب.
تبصره- اين آيات شريفه دالند بر بطلان مذهب جبريه، زيرا حق سبحانه، اضافه قتل و افتراء تحريم را به كفار نسبت داده، و تنزيه ذات ذو الجلال خود
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 387
نموده از آن، و ذم آنها فرموده بر قتل اطفال بدون جرم. و اگر نعوذ باللّه فاعل اين قبايح خدا باشد، هر آينه نسبت به غير و ذم آنها لغو و عبث، بعلاوه عقاب اخروى آنها خلاف عدل و نهايت ظلم خواهد بود؛ و حال آنكه در آيه ديگر فرمود: «وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ». «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ (140)
ترجمه
بتحقيق زيان كردند آنانكه كشتند اولادشان را بسفاهت بدون دانش و حرام كردند آنچه روزى كردشان خدا بافتراء بر خدا بتحقيق گمراه شدند و نبودند هدايت شدگان.
تفسير
بىخردى و نادانى موجب خسران و زيانكارى است چنانچه كسانيكه اولاد خودشان را از ترس فقر ميكشتند و حرام مينمودند حلال خدا را كه در آيات سابقه ذكر شد محروم شدند از منافع مال و اولاد براى خود سرى و بىاعتمادى بر زاقيت خداوند كه از آثار سفاهت و جهالت است در دنيا و آخرت و گمراه شدند از طريق توكل و- هدايت نشدند براه تسليم و انقياد و معذّب شدند بعذاب قتله و ظلمه و اهل بدعت و ضلالت.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قَد خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَولادَهُم سَفَهاً بِغَيرِ عِلمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللّهُ افتِراءً عَلَي اللّهِ قَد ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهتَدِينَ (140)
بتحقيق زيانكار شدند كساني که كشتند اولاد خود را از روي حماقت و سفاهت بدون علم و حرام كردند آنچه را که روزي داد آنها را خداوند افتراء بستن بر خدا بتحقيق گمراه شدند و نبودند از هدايت شدگان.
قَد خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَولادَهُم تاجر در امر تجارت احتياج بيك سرمايه دارد که بكار تجارت زند، و اينکه سه قسم تصور ميشود: يك قسم نفع ميبرد اگر سرمايه هزار باشد دو هزار ميشود و يك قسم نه نفع ميبرد نه ضرر همان هزار که سرمايه بود باقيست بلسان عوام راست و مايه جسته و يك قسم ضرر ميبرد که همان هزار سرمايه هم از دست رفته بلكه ورشكست شده و طلبكار زيادي هم پيدا كرده آن را خسران ميگويند اهل ضلالت و كفر و فسق سرمايه عمر را در اينکه تجارتخانه دنيا از دست داده و هيچ نفعي بر آخرت خود نبرده بلكه طلبكاري مثل خالق و ساير مخلوقات که عبارت از حق اللّه و حق النّاس باشد هم پيدا كرده چنانچه قتل اولاد
جلد 7 - صفحه 222
هم جنبه حق الهي دارد و هم جنبه حق الناسي سَفَهاً بِغَيرِ عِلمٍ البته تاجر اگر راه تجارت را نداند و نپيمايد سفيه و جاهل باشد بهمين خسران گرفتار خواهد شد وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللّهُ هم از منافع و فوائد آنها بهرهبرداري نكرده و هم بدعت در دين گذارده و كلّ بدعة في النار، و هم افتِراءً عَلَي اللّهِ دروغ بخدا بسته که ضلالت و گمراهي است قَد ضَلُّوا گمراه شدند بلكه ديگران را هم گمراه كردند وَ ما كانُوا مُهتَدِينَ اگر جامه قبول رنگ نميكند بهيچ لوني ملوّن نخواهد شد روح خبيث و قلب سياه و نفس اماره كجا قابليت هدايت پيدا ميكند كسي که گوش بفرمايشات الهي نميدهد و اعتناء بانبياء نميكند و از آنها پند نميگيرد و آنها را كذّاب و ساحر ميپندارد بچه وسيله هدايت ميشود و مهتدي ميگردد.
بر سيه دل چه سود خواندن وعظ
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 140)
در تعقیب چند آیه گذشته که سخن از قسمتی از احکام خرافی و آداب زشت و ننگین عصر جاهلیت عرب به میان آورد، در این آیه به شدت همه این اعمال و احکام را محکوم کرده و با «هفت تعبیر مختلف» در جمله هایی کوتاه اما بسیار رسا و جالب، وضع آنها را روشن می سازد.
نخست می گوید: «کسانی که فرزندان خود را از روی سفاهت و جهل کشتند، زیان کردند» (قَد خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُوا أَولادَهُم سَفَهاً بِغَیرِ عِلمٍ).
هم از نظر انسانی و اخلاقی، و هم از نظر عاطفی، و هم از نظر اجتماعی گرفتار خسارت و زیان گشتند و از همه بالاتر خسارت معنوی در جهان دیگر؟ هر یک از این تعبیرهای سهگانه به تنهایی برای معرفی زشتی عمل آنها کافی است. کدام علم و دانش اجازه می دهد که انسان چنین عملی را به عنوان یک سنت و یا قانون در جامعه خود بپذیرد!؟ اینجاست که به یاد گفتار إبن عباس می افتیم که می گفت: اگر کسی بخواهد می زان عقب ماندگی اقوام جاهلی را بداند آیات سوره انعام (یعنی آیات فوق) را بخواند.
سپس قرآن می گوید: «اینان آنچه را خدا به آنان روزی داده بود و مباح و حلال ساخته بود، بر خود تحریم کردند و به خدا افترا زدند که خدا آنها را حرام کرده است» (وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللّهُ افتِراءً عَلَی اللّهِ).
در این جمله با دو تعبیر دیگر اعمال آنها محکوم شده است، زیرا آنها نعمتی را که خدا به آنان «روزی» داده بود و حتی برای ادامه حیاتشان لازم و ضروری بود بر خود تحریم کردند و قانون خدا را زیر پا گذاشتند و دیگر این که به خدا «افترا» بستند که او چنین دستوری داده است، با آن که ابدا چنین نبود.
و در پایان آیه با دو تعبیر دیگر آنان را محکوم می سازد، نخست می گوید:
«آنها بطور مسلم گمراه شدند» (قَد ضَلُّوا).
سپس اضافه می کند «آنها هیچ گاه در مسیر هدایت نبوده اند» (وَ ما کانُوا مُهتَدِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.